
وفایی مهابادی
شمارهٔ ۵۲
۱
من توبه ز هر چه شیخ گوید پس ازین
صد بار اگر نماز و گر روزه بود
۲
دورم مفکن ز دلستان بهر خدا
از بحر مگو که آب در کوزه بود
۳
گر جان بدهم ز روی دلبر نظری
این بس که مرا ز دور دریوزه بود
۴
ترسا بچه انجیل به من درس دهد
سودای زیارت که به جلعوزه بود
۵
تنها نه «وفایی» به پری دلداده است
کز هر طرفش هزار دل سوزه بود
۶
در مذهب خود قلندران می گویند
صد پای بس است اگر یک موزه بود
نظرات