وفایی مهابادی

وفایی مهابادی

شمارهٔ ۶

۱

باغبان از ما در گلزار بندیدن چرا؟

جان گرفتن بهر یک نظاره نادیدن چرا؟

۲

با نگاهی قتل من کردی و رفتی جان من

کام خود از خون من دیدی و رنجیدن چرا؟

۳

لشکر مژگان مکش بر کشتگان ناز خود

ملک، ملک توست دیگر فکر چاپیدن چرا؟

۴

روی گردان، چین در ابرو افکنان از ما چه بود

فصل گل از ماه قوس این ژاله باریدن چرا؟

۵

گر جمال کعبه ی مقصود می خواهی بنال

در بیابان طلب، ای دوست، خوابیدن چرا؟

۶

گل چو از بلبل نخواهد غیر شیون مطلبی

تا بود جان در بدن دیگر ننالیدن چرا؟

۷

شمع چون از سوزش پروانه می نالد به جوش

جان اگر شیرین تر است، آخر نسوزیدن چرا؟

۸

احتیاط جان «وفایی»، نیست در بازار عشق

دوست گفتن سر ز تیغ دوست خاریدن چرا؟

تصاویر و صوت

نظرات