
مهستی گنجوی
شمارهٔ ۱۴۴
۱
ای در طلب تو عمر من فرسوده
نابوده شده با تو دمی تا بوده
۲
بر سفره انتظار خون جگرم
شد از پی حلوای لبت پالوده
نظرات