
مهستی گنجوی
شمارهٔ ۴۲
۱
بر عارض یار من سپهر از انگشت
منشور زوال حسن او خواست نوشت
۲
پیش اندیشی نمود آن حور سرشت
ز آن پیش که دوزخی شود، شد ببهشت
نظرات