
مهستی گنجوی
شمارهٔ ۷۷
۱
شهری زن و مرد در رُخَت مینگرند
وز سوز غم عشق تو جان در خطرند
۲
هر جامه که سالی پدرت بفروشد
از دست تو عاشقان به روزی بدرند
تصاویر و صوت

نظرات