
مهستی گنجوی
شمارهٔ ۸
۱
جانا دل مسکین من این کی پنداشت
کز وصل توام امید بر باید داشت
۲
آسوده بدم با تو فلک نپسندید
خوش بود مرا با تو زمانه نگذاشت
نظرات