
مهستی گنجوی
رباعی شمارۀ ۱۰۹
۱
آن دیده که دیدن تو بودی کارش
از گریه تباه میشود مگذارش
۲
وان دل که بتو بود همه بازارش
در حلقهٔ زلف توست نیکو دارش
تصاویر و صوت

نظرات