مهستی گنجوی

مهستی گنجوی

رباعی شمارۀ ۲۰

۱

دریای سرشک دیدهٔ پر نم ماست

وان بار که کوه برنتابد غم ماست

۲

در حسرت همدمی بشد عمر عزیز

ما در غم همدمیم و غم همدم ماست

تصاویر و صوت

رباعیات مهستی گنجوی چاپ  آذربایجان شوروی به سال ۱۹۸۵ - تصویر ۱۳

نظرات

user_image
حسین
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ - ۰۳:۰۲:۱۷
یعنی کوه هم تحمل غم من را ندارد
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۸ - ۰۳:۵۶:۰۰
در عربی أنثی با مونس هر چند در نگارش و اوایش ( تلفظ ) سانبسان ( گوناگون) هستند اما شاید مؤنث یعنی کسی که به او انس می گیرند و انگارش و تصور زیبایی به زن در ان دیده می شود به فارسی هم ماده و مادینه با مایه همریشگی دارد و مانای ( معنای) سرچشمه و بنیاد می دهد و این انگارش از زنان هم بسیار زیباست و زن را سرچشمه و منشأ زایش و زندگی می داند
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۲۸ - ۰۳:۵۶:۴۱
همدم ترجمه مونس است
user_image
جعفر مصباح
۱۳۹۶/۰۹/۲۷ - ۰۷:۱۶:۲۰
از بانوان سراینده سده های قبل بعد از جهان ملک خاتون، هم دوران حافظ شیراز، مهستی گنجوی، هم دوران عمر خیام، از شیرین زبانترین سرایندگان شعر فارسی است.
user_image
جعفر عسکری
۱۳۹۹/۰۸/۱۱ - ۱۰:۳۲:۵۴
سلام.یک رباعی تازه کشف شده از مهستی.بنا به ضرورت حرف آخر،در همین حوالی ثبتش می کنم:دوش از سر پای یار با ما بنشستباز از سر دست عهدم امروز شکستنه دوش بُدم شاد و نه غمگین امروزکان از سر پای بود و این از سر دستمهستی سخن خود را با صنعت تضاد آراسته ( دوش و امروز ، سر و پا ، دست و پا ، شاد و غمگین ) و با واژه‌های سر و دست و پا بازی کرده است. این رباعی زیبا که در دیوان و مجموعه‌های چاپ شده مهستی در سده اخیر نیامده، از دید ادبی و لغوی ارزشمند است.از سر پای را در لغت‌نامه‌ها نیافتم... گویا به معنی انجام کار بصورت گذری و در زمانی کوتاه یا سر زدن با عجله بی‌توقف باشد. در گویش مشهدی سرِ پا در همان مفهوم تُکِ پا ( در تداول عوام زمانی کوتاه ) بکار می‌رود. به عنوان مثال: یک سر پا ( تک پا ) رفتم دیدار فلانی...(از مهدی دهقان)