
مهستی گنجوی
رباعی شمارۀ ۴۸
۱
چشمم چو بر آن عارض گلگون افتاد
دل نیز ز راه دیده بیرون افتاد
۲
این گفت منم عاشق و آن گفت منم
فیالجمله میان چشم و دل خون افتاد
تصاویر و صوت

نظرات
e
مصطفی