مهستی گنجوی

مهستی گنجوی

رباعی شمارۀ ۷۸

۱

تا سنبل تو غالیه‌سائی نکند

باد سحری نافه‌گشایی نکند

۲

گر زاهد صد ساله ببیند دستت

بر گردن من که پارسایی نکند

تصاویر و صوت

رباعیات مهستی گنجوی چاپ  آذربایجان شوروی به سال ۱۹۸۵ - تصویر ۲۸
مهستی گنجه ای ؛ بزرگترین زن شاعر رباعی سرا، به اهتمام معین الدین محرابی - معین الدین محرابی - تصویر ۱۵۶

نظرات

user_image
سعید اخیانی
۱۳۹۴/۰۹/۲۴ - ۰۷:۳۹:۰۸
این رباعی چقدر شبیه بیت خواجه شیراز است در آنجا که در بیان شکست ایمان در سرکوب احساسات می فرماید:چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم که دل بدست کمان ابروئیست کافر کیش
user_image
جعفر عسکری
۱۳۹۹/۰۴/۰۲ - ۲۰:۱۸:۱۰
سلام.فقط به "بر گردن من" توجه کنید.بار اصلی این رباعی رو این کنایه به دوش می کشه.بسیار زیباست
user_image
آزادبخت
۱۳۹۹/۱۱/۱۹ - ۲۱:۴۶:۰۴
درگردن من به این گونه استخدام یکی از بهترینهای تاریه فارسی دری است به این ارایه ادبی فن استخدام میگویند استخدام با ایهام بسیار فرق دارد چرا که در ایهام یکی از دو وجه نزدیکتر و درست است و در استخدام انچه هست ایهام نیست بلکه یک واژه یا اصطلاح هر دو معنی را به اندازه هم دارد و البته خدای این هنر سعدی است شاهدان می کنند خانه زهد مطربان می زنند راه حجاز-همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیشتو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم-با ا که در فراق تو چشم امیدوار ذره ای در همه اجزای من مسکین نیست که نه ان ذره معلق به هوای تو بود هزار بار بگفتم که چشم نگشایم به روی خوب ولیکن تو چشم می بندی کر مغری وخو بونی چش روشکور مگر در خواب بیند چشم روشکور مگر در خواب چشم روز را بیند مگر در خواب چشم روشن را ببندچون گوش روزه دار بر الله اکبر است