منوچهری

منوچهری

شمارهٔ ۱ - در صفت بهار و مدح ابوالحسن

۱

نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا

باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا

۲

آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود

میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا

۳

بوستان گویی بتخانهٔ فرخار شده‌ست

مرغکان چون شمن و گلبنکان چون وثنا

۴

بر کف پای شمن بوسه بداده وثنش

کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا

۵

کبک ناقوس‌زن و شارک سنتورزنست

فاخته نای‌زن و بط شده طنبورزنا

۶

پردهٔ راست زند نارو بر شاخ چنار

پردهٔ باده زند قمری بر نارونا

۷

کبک پوشیده به تن پیرهن خز کبود

کرده با قیر مسلسل دو بر پیرهنا

۸

پوپوک پیکی، نامه زده اندر سر خویش

نامه گه باز کند، گه شکند بر شکنا

۹

فاخته راست بکردار یکی لعبگرست

در فکنده به گلو حلقهٔ مشکین رسنا

۱۰

از فروغ گل اگر اهرمن آید بر تو

از پری بازندانی دو رخ اهرمنا

۱۱

نرگس تازه چو چاه ذقنی شد به مثل

گر بود چاه ز دینار و ز نقره ذقنا

۱۲

چونکه زرین قدحی بر کف سیمین صنمی

یا درخشنده چراغی به میان پرنا

۱۳

وان گل نار بکردار کفی شبرم سرخ

بسته اندر بن او لختی مشک ختنا

۱۴

سمن سرخ بسان دو لب طوطی نر

که زبانش بود از زر زده در دهنا

۱۵

وان گل سوسن مانندهٔ جامی ز لبن

ریخته معصفر سوده میان لبنا

۱۶

ارغوان بر طرف شاخ تو پنداری راست

مرغکانند عقیقین زده بر بابزنا

۱۷

لاله چون مریخ اندر شده لختی به کسوف

گل دوروی چو بر ماه سهیل یمنا

۱۸

چون دواتی بسدینست خراسانی‌وار

باز کرده سر او، لاله به طرف چمنا

۱۹

ثوب عتابی گشته سلب قوس قزح

سندس رومی گشته سلب یاسمنا

۲۰

سال امسالین نوروز طربناک‌تر است

پار و پیرار همی‌دیدم، اندوهگنا

۲۱

این طربناکی و چالاکی او هست کنون

از موافق شدن دولت با بوالحسنا

تصاویر و صوت

فروغ گل (گزیده و شرح و تحلیل اشعار منوچهری دامغانی) - دکتر نصرالله امامی - احمد بن قوص منوچهری دامغانی - تصویر ۳۰
تصویرها و شادیها (گزیده اشعار منوچهری دامغانی) به انتخاب و توضیح دکتر محمد دبیرسیاقی - سید محمد دبیرسیاقی - تصویر ۲۱

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۴/۰۸/۱۱ - ۱۴:۲۱:۱۴
بیت دوم / ستاک همان stalk است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۴/۰۸/۱۱ - ۱۴:۲۳:۵۸
ون در پایان نام درختان باید همان بُن باشد . مانند بادام بن یعنی درخت بادام . نارون و نسترون ( نسترن ) هم همینگونه هستند . نسترن باید نشدرون باشد یعنی گونه ای گل سرخ که خار فراوان دارد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۴/۰۸/۱۱ - ۱۴:۲۴:۵۲
پیراهن باید پیراتن بوده باشد برای دامن تنیزه را هم داریم .
user_image
مینا
۱۳۹۴/۰۸/۱۱ - ۱۷:۳۳:۱۶
بازگشت پرشگون دکتر امین کیخا را به جمع گنجوریان شادباش می گویمجای ایشان بسیار خالی بودپایدار باشبد
user_image
ahmad TNT
۱۴۰۰/۱۲/۲۹ - ۰۹:۳۳:۳۱
چه شعری دف همه جمع! این آخرین ساعات سال 1400  وبهار آمد و آورد گل و یاسمنا باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
user_image
موسی عبداللهی
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ - ۱۳:۵۴:۰۱
🔰شرح قصیده 1 منوچهری دامغانی   بهار آمده و گل و یاسمین را به همراه دارد، باغ مانند بهشتی از آرامش پر شده است. آسمان با آبی نافرجام خود خیمه‌ای برپا کرده، میخ‌های آن خیمه فرنگی سمن و نسترن را تحمل می‌کنند. حالا باغ به یک بت‌خانه فرخار تبدیل شده است، پرندگان مانند شمع‌ها آواز خوانده و گل‌ها مانند وثن‌ها صدا دارند.   وقتی که وثن بر فرشته خدا بوسه می‌دهد، چرا شمن روی پای خود توقف نکند و بوسه بدهد؟ زنگ‌های کبک و صدای سنتور زن شارک، صدای نای‌زن فاخته و طنبورزن بط را احساس می‌کنیم.   پرده‌های راستی بر شاخه‌های چنار برافراشته شده و پرده‌های باده‌خانه قمری برای گل‌های نارونا رقصانده شده‌اند. کبک با لباس خز و پیرهنی از قیر، در حالی که پوپوک به سر می‌برد، در دستش نامه‌ای است. گاهی اونو باز می‌کند و گاهی هم آن را می‌شکند.   فاخته‌ای درست برای بازی کردن و حرکات تعادلی، یک حلقه مشکین در گلویش دارد. اگر اهرمن از فروغ گل به سمت شما آید، بدانید که اهرمن با پری از شما بازی خواهد کرد.   نرگس تازه مانند چاهی پرآب و صاف است، چه شود اگر چاه آن دینار و نقره باشد؟ قدح زرین در دست سیمین صنمی یا چراغی درخشان در میان پرنا، همه جا فرشتگان وجود دارند.   گل بکردار با درخشندگی سرخ لباس بر تن دارد و مشک ختن برای آن بسته شده است. سمن نیز مانند دو لب طوطی با رنگ سرخ به نظر می‌رسد و گل سوسن مانند یک جام با معصفر رنگ در میان لب هایش ریخته شده است.   ارغوان چوب را بر شاخه تو که پنداری صاف است، مانند عقیق‌هایی که بر باب زده شده‌اند، می‌بینیم. گل لاله مانند مریخ لختی در کسوف افتاده است و گل دوروی چون ماه صاحب یمن برای ما درخشیده است.   "چون دواتی بسدینست خراسانی‌وار" به معنای "با توجه به دوات و شیوهٔ خراسانی، تو بسیار جذاب و زیبایی" است.   "باز کرده سر او، لاله به طرف چمنا" به معنای "سر او (آفتاب) دوباره برخاسته و گل‌های لاله به سوی چمن‌ها باز شده‌اند".   "ثوب عتابی گشته سلب قوس قزح" به معنای "رنگ پوشیدن آسمان به رنگ عتاب، باعث شده که رنگ کمان‌های قوس آسمان نیز از بین برود".   "سندس رومی گشته سلب یاسمنا" به معنای "شادی و طراوت بهار باعث شده که بوی یاسمن نیز از بین برود".   "سال امسالین نوروز طربناک‌تر است، پار و پیرار همی‌دیدم اندوهگنا" به معنای "نوروز امسال با شادی و خوشحالی بیشتری همراه است، در حالی که سال پیر و پار مردم خیلی اندوهگین بود".   "این طربناکی و چالاکی او هست کنون، از موافق شدن دولت با بوالحسنا" به معنای "این شادی و خوشحالی از توافق دولت با بوالحسن (امام شیعی) نشات گرفته است".
user_image
جمال رادفر
۱۴۰۲/۰۸/۰۱ - ۰۵:۱۱:۵۶
آشنایی با شاعر کمتر شناخته شده منوچهر دامغانی ، درسگفتار دکتر پگاه تلاوری در سایت ادبستان شیراز پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
نادر خمسه ای
۱۴۰۲/۱۰/۲۲ - ۱۶:۱۶:۴۱
جناب عبداللهی اگرچه از توضیحات شما استفاده کردم ولی منظور شاعر از «بوالحسن» در اینجا امام شیعه نیست بلکه منظور علی بن عمران مکنی به ابوالحسن از نظامیان اوایل قرن پنجم هجری بوده‌است آن گونه که در دیوان منوچهری دامغانی چاپ دبیرسیاقی دورهٔ ۲ صفحات ۱۱۶ و ۳۲۹ آمده، و مدح دیگر او بدینگونه است:  شنیدم که موسی عمران ز اول   به پیغمبری اوفتاد از شبانی بعمدا علی بن عمران به آخر   رسد زین ریاست به صاحبقرانی برای اطمینان بیشتر می توانید به لغتنامه دهخدا(و سایت آن) مراجعه فرمایید که توضیحی بشرح زیر دارد: علی عمرانی [ عَ یِ عِ ] (اِخ) ابن محمد عمرانی (یا علی بن عمران). مکنی به ابوالحسن. ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. وی از خاندان عمرانی و از اصحاب انوشیروان پسر فلک المعالی بود. هنگامی که سلطان مسعود برای تصرف تاج و تخت از اصفهان و ری به خراسان و غزنین رفت و علاءالدوله بار دیگر متصرفات خود را پس گرفت مسعود لشکری از خراسان بدین نواحی فرستاد و لشکر دیگری نیز با این سپاه یار شد که علی بن عمران در آن بود. این هر دو لشکر ری را از علاءالدوله باز پس گرفتند. علاءالدوله در گیرودار معرکه زخم برداشت و گریخت. در سال ۴۲۳ هـ . ق. علی بن عمران و تاش فراش برای دنبال کردن علاءالدوله به همدان رفتند، علاءالدوله بجانب اصفهان رفت و علی بن عمران نیز به تعقیب وی روان شد. ولی علاءالدوله فرصتی یافت و بار دیگر به همدان بازگشت. علی بن عمران ناچار به همدان بازگردید ولی در راه از علاءالدوله شکست خورد و فرار کرد و پیش تاش آمد و باتفاق یکدیگر بار دیگر علاءالدوله را متواری ساختند. 
user_image
نادر خمسه ای
۱۴۰۲/۱۰/۲۲ - ۱۶:۴۸:۳۷
به نام خداوند شعر و غزل       به نام خداوند عَزَّ وَ جَلّ خدایی که شاعر نباشد ولی       بیانش دهد روشنی هر دلی کلامش کند روح ما سیقلی   در قرآن مجید آیاتی در مورد شعرا آمده که بسیار تامل برانگیز است. به همین دلیل سوره ای هم به نام «شعراء» نامگذاری شده است. این آیات که در پایان همین سوره آمده شاعران را به دو دسته تقسیم نموده است. آنهایی که در هر وادی( ادبی و کلامی یا وابستگی و آزادی) حیرانند و آنهایی که ایمان دارند و به هر قیمتی خود و کلام و استعداد خدایی خود را نمی فروشند. وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ(224) أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ یَهِیمُونَ (225) وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ (226) إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ (227) ترجمه: 224- (پیامبر شاعر نیست) شعرا کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی می‏کنند!  225- آیا نمی‏بینی آنها در هر وادی سرگردانند؟ 226- و سخنانی می‏گویند که عمل نمی‏کنند! 227- مگر کسانی که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام می‏دهند و یاد خدا بسیار می‏کنند و به هنگامی که مورد ستم واقع می‏شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی‏خیزند (و از ذوق شعری خود کمک می‏گیرند) و بزودی آنها که ستم کردند می‏دانند که بازگشت‏شان به کجاست. (تفسیر نمونه، ج‏15، ص: 375) در این آیات اگرچه کلام الهی را از شعر و پیامبر را از شاعری مبرا نموده ولی توصیفی از شعرا نموده که شعرای با ایمان را از آنها استثناء کرده است. در تفسیر نمونه شرح و توضیح این آیات به تفصیل بیان شده که قصد تکرار آن در اینجا را ندارم بلکه با مروری بر آیات می خواستم به نمونه ای از این اشعار اشاره کنم که شعر منوچهری از جمله آنهاست. با این توضیح که چگونه ذوق و استعداد خدایی گاه تا مرز نوکری و شعر فروشی برای چند سکه صله پیش میرود و چگونه سبک و قالب شعری در طول زمان دچار تحول می شود. این تحول،  دلیل و علتی نمی تواند داشته باشد جز رشد و تحول خود شعرا در سایه ایمان.
user_image
نادر خمسه ای
۱۴۰۲/۱۰/۲۲ - ۱۷:۱۵:۲۷
متاسفانه توضیحات بعدی بارگذاری نمی شوند