
منوچهری
شمارهٔ ۴۱
۱
شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ
میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ
۲
به دست راست شراب و به دست چپ زلفین
همیخوریم و همی بوسه میدهیم به دنگ
۳
نبیذ و بوسه تو دانی همی چه نیک بود
یکی نبیذ و دو صد بوسه و شراب زرنگ
۴
گهی بتازد برمن، گهی بدو تازم
به ساعتی در، گه آشتی و گاهی جنگ
۵
به گاه مستی چونان شود دو چشم بتم
که نرگسینی غرقه شود به خون پلنگ
تصاویر و صوت

نظرات