
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۲ - در ستایش محمود شاه
۱
شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا
در چشم جور و عدل پدید و نهانیا
۲
بایسته تر به خسروی اندر ز دیده ای
شایسته تر به مملکت اندر زجانیا
۳
عقل و روان به لطف نیابد همی تو را
گویی که عقل دیگر و دیگر روانیا
۴
روشن به توست سنت و آیین خسروی
تازه به توست رسم و ره پهلوانیا
۵
گر مذهب تناسخ اثبات گرددی
من گویمی تو بی شک نوشیروانیا
۶
گویم مگر که صورت عقلی عیان شده
چون بنگرم به عقل و حقیقت همانیا
۷
گویی صفات ایزدی اندر صفات توست
کایدون فزون ز وهم و برون از گمانیا
۸
برنده نیازی گویی که دولتی
دارنده زمینی گویی زمانیا
۹
با هر کسی چو با تن مهجور وصلتی
در هر دلی چو در دل مجرم امانیا
۱۰
شاها نظام یابد هندوستان کنون
زان خنجر زدوده هندوستانیا
۱۱
صاحبقران تو باشی و اینک خدایگان
دادت به دست خاتم صاحبقرانیا
۱۲
تا مملکت بماند تو جاودان بمان
اندر میان مملکت جاودانیا
تصاویر و صوت



نظرات