
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۲۷ - در مدیح
۱
دل از دولت همیشه شاد بادت
که ما شادیم تا بینیم شادت
۲
تو آنی کز خرد چیزی نماندست
درین گیتی که آن ایزد ندادت
۳
ستوده سیرت و پاکیزه طبعت
گزیده فعلت و نیکو نهادت
۴
چو چرخ عالی از رتبت محلت
چو آب صافی از پاکی نژادت
۵
زمین پیراسته است از تیغ تیزت
جهان آراسته است از دست رادت
۶
میان بندگی اقبال بستت
زبان محمدت دولت گشادت
۷
به خدمت بخت هم زانو نشستت
به حرمت فتح در پیش ایستادت
۸
همی تازه شود عالم به نامت
همی باده خورد دولت به یادت
۹
هنرمندی ز تو نادر نباشد
چو ملک شاه باشد اوستادت
۱۰
همایون باد بر تو عید و هر روز
که از گردون بر آید عید بادت
تصاویر و صوت



نظرات