مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

شمارهٔ ۳۹ - در مدح پادشاه

۱

ماه صیام آمد این ملک به سلامت

فرخ و فرخنده باد ماه صیامت

۲

آمد ماه بزرگوار گرامی

و آسود از تلخ باده زرین جامت

۳

نزد خداوند عرش بادا مقبول

طاعت خیر تو و صیام قیامت

۴

نام تو پاینده باد از آنکه نبشه ست

دست بقا برنگین دولت نامت

۵

چرخی و تابنده خلق توست نجومت

بحری و بخشنده کف توست غمامت

۶

شیری و میدان رزمگاه عرینت

تیغی و خفتان و مغفرست نیامت

۷

مهری و هرگز مباد هیچ کسوفت

دهری و هرگز مباد هیچ ظلامت

۸

هست سهام تو دو دیده حاسد

گویی کز خواب کرده اند سهامت

۹

هست حسامت همیشه بر سر اعدا

گویی کز عقل کرده اند حسامت

۱۰

قیصر در روم گشته بنده بنده ت

کسری در پارس شد غلام غلامت

۱۱

خان به شب از سهم تو نخسبد هرگز

گر به بر خان رسد ز خشم پیامت

۱۲

هست به دام تو دشمن تو همیشه

گویی گشت این جهان سراسر دامت

۱۳

دیده بدخواه تو چو دیده افعی است

از سر آن خنجر ز مرد فامت

۱۴

کام خود از بخت خود نیابد هرگز

هر که ز خلق جهان نجوید کامت

۱۵

دایم تابنده باد بر فلک ملک

طلعت تابنده چو ماه تمامت

۱۶

بادا در بوستان عمر قرارت

بادا اندر سرای ملک مقامت

تصاویر و صوت

دیوان مسعود سعد سلمان با مقدمهٔ رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۸۱
دیوان اشعار مسعود سعد به تصحیح و اهتمام دکتر مهدی نوریان - ج ۱ - مسعود سعد سلمان - تصویر ۱۵۸

نظرات