
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۸
۱
طعنه زنی که یار کنم دیگر
طعنه مزن که من نکنم باور
۲
تو جان و دل ز بهر مرا خواهی
من از دل تو آگهم ای دلبر
۳
جان و جهان من به تو خوش باشد
ای روی تو ز جان و جهان خوشتر
۴
ای طیره گشته از رخ تو لاله
وی شرم خورده از لب تو شکر
۵
شاد آن زمان شوم که تو را بینم
تابان چو ماه و نازان چون عرعر
۶
بگشایی آن دو بسد پر لؤلؤ
بفشانی آن دو چنبر پر عنبر
۷
گاهی ربایم از لب تو بوسه
گاهی ستانم از کف تو ساغر
تصاویر و صوت




نظرات