
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۹
۱
ای گشته دل من به هوای تو گرفتار
دل بر تو زیان کرد چه سودست ز گفتار
۲
از غم دل جوشان مرا بار گران کرد
آن عنبر پر جوش بر آن اشهب پر بار
۳
ای نرگس بیمار تو بر خواب چو نرگس
چشمم همه شب در غم بیمار تو بیدار
۴
تو سخت جفاکاری و من نیک وفاجو
من سخت کم آزارم و تو نیک دل آزار
۵
هر چند که من بیش کنم پیش تو زاری
تو بیش رمی از من دلسوخته زار
۶
منمای مرا رنج و مکن بر تن من جور
کز جور تو و رنج تو تن گشت گرانبار
۷
باشد که من از جور تو در پیش شهنشه
جامه بدرم روز مظالم به گه بار
۸
تاج ملکان خسرو مسعود براهیم
سلطان جهانبخش جهانگیر جهاندار
تصاویر و صوت


نظرات