
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۱۲ - تأسف بر سپید شدن موی
۱
مویم آخر جز از سپید نگشت
گرچه اول جز از سیاه نرست
۲
رنگ آن سرخ هم نشد گر چند
مردم آن را به خون دیده بشست
۳
مرد را چون سپید گردد موی
تن چو موی سپید گردد سست
۴
نادرستی بودش رنگ دوم
چون درستیش بود رنگ نخست
۵
تن بنه مرگ را حرص خلود
از دل خویشتن برون کن چست
۶
موی چون نادرست گشت بدان
که نمانده است جای موی درست
۷
دوزخ جاودانه جست آن کس
کز جهانی عمر جاودانی جست
۸
پند این مستمند بشنو نیک
دل بر آن نه که آن سعادت توست
تصاویر و صوت




نظرات