مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

شمارهٔ ۲۷ - در پنجاه و هفت سالگی

۱

پنجاه و هفت رفت ز تاریخ عمر من

شد سودمند مدت و ناسودمند ماند

۲

و امروز بر یقین و گمانم ز عمر خویش

دانم که چند رفت و ندانم که چند ماند

۳

فهرست حال من همه با رنج و بند بود

از حبس عبرت و از بند پند ماند

۴

از قصد بدسگالان وز غمز حاسدان

جان در بلا فتاد و تن اندر گزند ماند

۵

چوگان بنه که گوی تو اندر چه اوفتاد

خیره متپ که کره تو در کمند ماند

۶

لیکن به شکر کوش که از طبع پاک تو

چندین هزار بیت بدیع بلند ماند

تصاویر و صوت

دیوان مسعود سعد سلمان با مقدمهٔ رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۴۸۶
دیوان اشعار مسعود سعد به تصحیح و اهتمام دکتر مهدی نوریان - ج ۱ - مسعود سعد سلمان - تصویر ۱۲
دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی تاریخ چاپ ۱۳۶۲ شمسی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۶۶۰
دیوان اشعار مسعود سعد به تصحیح و اهتمام دکتر مهدی نوریان - ج ۲ - مسعود سعد سلمان - تصویر ۲۳۷

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ - ۰۶:۱۹:۴۲
ناسودمند بجای غیرمفید امده زیباست هم هست
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ - ۰۶:۲۲:۱۴
فهرست حال یعنی شرح حال در پزشکی شرح حال را زیستواره ترگمان کرده اند .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ - ۰۶:۲۳:۰۸
غمز اینجا یعنی خبرکشی و جاسوسی ، به فارسی سپزکی می شود خبر چینی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ - ۰۶:۲۵:۳۸
مطپ از تپیدن است به غلت( غلط ) به طپیدن نوشته می شود .