
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۵۷ - حسب حال
۱
کدام رنج که آن مر مرا نگشت نصیب
کدام غم که بدان مر مرا نبود نوید
۲
اگر غم دل من جمله عمر میبودی
به گیتی اندر بیشک بماندمی جاوید
۳
همی بپیچم از رنج چوشوشه زر
همی بلرزم بر خویشتن چو شاخک بید
۴
امید نیست مرا گر کسی امید بود
امید منقطع و منقطع امید امید
۵
نگر چگونه بود حال من که در شب و روز
چراغم از مهتابست و آتش از خورشید
۶
سپید گشت به من روی روزگار و کنون
همی سیاه کند روزگارم اینت سپید
تصاویر و صوت




نظرات