مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

شمارهٔ ۱ - توصیف بر شکال

۱

برشکال ای بهار هندستان

ای نجات از بلای تابستان

۲

دادی از تیر مه بشارت ها

باز رستیم از آن حرارت ها

۳

هر سو از ابر لشکری داری

در امارت مگر سری داری

۴

بادهای تو تو میغ ها دارند

میغ های تو تیغ ها دارند

۵

رعدهای تو کوس هاکوبند

چرخ گویی همی که بکشوبند

۶

طبع و حال هوا دگر کردی

دشت ها را همه شمر کردی

۷

سبزه ها را طراوتی دادی

عمرها را حلاوتی دادی

۸

راغ را گل زمردین کردی

باغ را شاخ بسدین کردی

۹

ای شگفتی نکونگار گری

رنگ طبعی نکو به کار بری

۱۰

تو بدین حمله ای که افکندی

بیخ خشکی ز خاک برکندی

۱۱

تیر بگذشت ناگهان بر ما

منهزم گشت لشکر گرما

۱۲

تن ما زیر جامه های تنگ

گشت تازه ز بادهای خنک

۱۳

اینت راحت که رنج گرما نیست

پس ازین جز امید سرما نیست

۱۴

حبذا ابرهای پر نم تو

حبذا سبزه های خرم تو

۱۵

عیش و عشرت کنون توان کردن

می شادی کنون توان خوردن

۱۶

که ز گرمی خبر نگردد جان

نشود همچو چوب خشک دهان

۱۷

جام باده بجوشد اندر کف

چون سر دیگ بر نیارد کف

۱۸

گرچه دور اوفتد ز چشم ترم

من به وهم اندرو همی نگرم

تصاویر و صوت

دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۶۲۹
دیوان مسعود سعد سلمان با مقدمهٔ رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۴۵۶
دیوان اشعار مسعود سعد به تصحیح و اهتمام دکتر مهدی نوریان - ج ۲ - مسعود سعد سلمان - تصویر ۱۷۹

نظرات