مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

شمارهٔ ۷۱ - در حق یار مسافر گوید

۱

یارم به سفر شد ای مسلمانان

دل همره او و همره دل جان

۲

ای رفته و برده جان و دل باز آی

از بهر خدای تا کی این هجران

۳

با وصل رهی یکی زمان بنشین

وین آتش هجر خویش را بنشان

۴

دانم که ز حال گشته باشی تو

مشک و گل تو شده به دگرسان

۵

مشک تو ز گرد عنبر اشهب

وز مهر گل تو لاله نعمان

۶

هر حال که باشدت به راه اندر

زنهار به سوی بنده بنویس آن

۷

تا گرت به راه رود پیش آید

خشکش کنم از تف دل سوزان

۸

ور خشکی دشت سارت آید پیش

از دیده خود فرستمت باران

۹

نه نه نفرستمت که ترسم من

کاین صاعقه گردد آن شود طوفان

تصاویر و صوت

دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۷۱۶
دیوان مسعود سعد سلمان با مقدمهٔ رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۵۳۷
دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی تاریخ چاپ ۱۳۶۲ شمسی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۷۱۹
دیوان اشعار مسعود سعد به تصحیح و اهتمام دکتر مهدی نوریان - ج ۲ - مسعود سعد سلمان - تصویر ۳۲۹

نظرات