
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۳
۱
باز جائی رفتهام کز روی یارم شرمسار
روی برگشتن ندارم شرمسارم شرمسار
۲
در تب عشقم هوس فرمود نا پرهیزیی
کاین زمان تا حشر از آن پرهیزگارم شرمسار
۳
با رخ و زلفش دلم شرط قراری کرده بود
هم از آن شرحم خجل هم زان قرارم شرمسار
۴
قول و فعل و عهد و شرطم بود پیشش معتبر
پیش او اکنون به چندین اعتبارم شرمسار
۵
کار من یکباره مشکل شد در این عشق و هوس
ای اجل بازا که من زین کار و بارم شرمسار
۶
همچو نعلم پیش او چشم از زمین برداشتن
نیست ممکن بس کزان زیبا سوارم شرمسار
۷
محتشم بر شاخ دیگر بلبل دل را نشاند
من چه نرگس از رخ آن گلعذارم شرمسار
تصاویر و صوت

نظرات
ساجده