
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۶
۱
بترس از آن که درآرد سر از دهان من آتش
به جانب تو کشد شعله از زبان من آتش
۲
بترس از آن که ز آمیزشت به چرب زبانان
شود زبانهکش از مغز استخوان من آتش
۳
بترس از آن که چه باران لطف بر همه باری
به برق آه زند در دل تو جان من آتش
۴
بترس از آن که ز حرف حریف سوز نوشتن
به جانب تو زند در قلم بنان من آتش
۵
بترس از آن که چه سک دامن تو گیرم و گیرد
بدامنت ز زبان شرر فشان من آتش
۶
بترس از آن که چو من تیر آه افکنم از دل
به جای تیر جهد از دم کمان من آتش
۷
بترس از آن که ز سوزنده شعرها گه و بیگه
به مجلست فکند محتشم لسان من آتش
نظرات