محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۳۶

۱

به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم

دل از تو می‌کنم ای بت خدا مدد کندم

۲

مرا تو کشته‌ای و بر سرم ستاده کسی

که یک فسون ز لبش زنده ابد کندم

۳

عجب که با همه عاشق کشی حسد نبری

که آن مسیح نفس روح در جسد کندم

۴

مرا زیاده ز حد کرده است با خود نیک

رسیده کار به آن هم که با تو بد کندم

۵

قبول خاطر او گشته‌ام به ترک درت

چنان نکرده قبولم که باز رد کندم

۶

فلک که سکه عشقش به نام من زده است

عجب که باز به عشق تو نامزد کندم

۷

چو محتشم خط آزادی از تو می‌گیرم

که او ز خیل غلامان به این سند کندم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
فاطمه
۱۳۹۱/۰۹/۰۳ - ۰۶:۱۲:۳۱
وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلنمجتث مثمن مخبون محذوف
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.