محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۵۳

۱

شدم از گریه نابینا چراغ دیدهٔ من کو

سیه گردید بزمم شمع مجلس دیدهٔ من کو

۲

عنان بخت هر بی دل که بینی دلبری دارد

نگهدار عنان بخت بر گردیدهٔ من کو

۳

به میزان نظر طور بتان را جمله سنجیدم

ندیدم یک کران تمکین بت سنجیدهٔ من کو

۴

بود دامن به دست صد خس این گلهای رعنا را

گل یکرنگ دامن از خسان برچیدهٔ من کو

۵

چو مجنونی ببینی در بیابانها بپرس ای مه

که مجنون بیابان گرد محنت دیدهٔ من کو

۶

چو ناوک‌خورده صیدی را کنی بسمل، بگو با خود

که صید زخمی در خاک و خون غلطیدهٔ من کو

۷

ز اشک محتشم افتاد شور اندر جهان بی تو

تو خود هرگز نگفتی عاشق شوریدهٔ من کو

تصاویر و صوت

نظرات