
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۶۲
۱
چو دلگشای رقیبان شوی به لطف نهانی
زبان بنده ببندی به التفات زبانی
۲
چو تیر غمزه نهی در کمان کشی همه بر من
ولی کنی به توجه دل رقیب نشانی
۳
چو تیغ ناز کشی منتش کشم من غافل
ولی به علم نظر زخم بر رقیب رسانی
۴
چو دلبری کنی آغاز من نخست دهم دل
ولی تو سنگ دل اول دل رقیب ستانی
۵
شکر برای من ارزان کنی گه سخن اما
نهان به جنبش لب جمله بر رقیب فشانی
۶
چو کوه اگر همه تمکین شوی بروی خوشم من
و گرچه بادروی چون رسد رقیب بمانی
۷
بلی گهی که نهی در کمان خدنگ تغافل
تغافل از دل مجروح محتشم نتوانی
تصاویر و صوت


نظرات