
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۱۰۰
۱
در ظل همائی که بر او میل جهانی است
مرغان اولیالاجنحه را خوش طیرا نیست
۲
در حسرت آن طایر بیبال و پر ما
خوش دل شکن آهنگی و دل گاه فغانیست
۳
پر گرم مران ای بت سر کش که به راهت
در هر قدم افتاده ز پا سوخته جا نیست
۴
برتاب عنان خود ازین راه که رد پی
دیوانهٔ بی دهشت گیرنده عنانیست
۵
مستغرق وصل است کسی از تو که او را
از وصل و فراق تو نه سود و نه زیانیست
۶
تمییز من و غیر حوالت به نظر کن
کاندر رخ هر عاشقی از عشق نشانیست
۷
گو قهر به اغیار مکن بهر دل ما
آن شوخ که در هر غضبش لطف نهانیست
۸
آهسته خدنگی زد و از سینه گذر کرد
جنبش این تیر چه پرزور کمانیست
۹
طرز سخن محتشم از غیر مجوئید
کاین لهجه خاصی است که مخصوص زمانی است
نظرات