محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۱۰۲

۱

درهم است آن بت طناز نمی‌دانم چیست

ملتفت نیست به من باز نمی‌دانم چیست

۲

بودی بنده‌نواز آن مه و امروز از ناز

کرده قانون دگر ساز نمی‌دانم چیست

۳

گوشهٔ چشم به من دارد و مخصوصان را

می‌کند سوی خود آواز نمی‌دانم چیست

۴

صد ره افتاده نگاهش به غلط جانب من

این نگاه غلط انداز نمی‌دانم چیست

۵

من گمان زد به گنه و آن بت بدخو کرده

با حریفان جدل آغاز نمی‌دانم چیست

۶

راز در پرده و اهل غرض استاده خموش

غرض از پوشش این راز نمی‌دانم چیست

۷

محتشم سر به گریبان حیل برده رقیب

فکر آن شعبده پرداز نمی‌دانم چیست

تصاویر و صوت

نظرات