محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۱۱۳

۱

با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نیست

که امشب تیر تغافل در کمان ناز نیست

۲

مرغ دل کامد به سویت چون کنم ضبطش که هیچ

رشته‌ای برپای این گنجشک نوپرواز نیست

۳

ای اجل چندان که خواهی کامرانی کن که هست

دشت پر صید و خطا در شست صیدانداز نیست

۴

کرده از بی‌اختیاریهای مستی امشبم

مخزن رازی که خود هم محرم آن راز نیست

۵

بس که دل گم گشته در نخجیرگاه دلبران

نیست گنجشکی که رد چنگال صد شهباز نیست

۶

عشوه می‌خواهد به آن بزمم کشاند مو کشان

ناز می‌گوید مرو زحمت مکش در باز نیست

۷

محتشم فریاد میکن تا به تن آرد که هست

داد زن چندان که گوش کس برین آواز نیست

تصاویر و صوت

نظرات