محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۱۴

۱

جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را

چو شمع ای سیم تن زین غصه خواهم سوختن خود را

۲

بیا بر بام و با من یک سخن زان لعل نوشین کن

که خواهم بر سر کوی تو کشتن بی سخن خود را

۳

من از دیوانگی تیغ زبان با چرخ خواهم زد

تو عاقل باش و بر تیغ زبان من مزن خود را

۴

به من عهدی که در عهد از محبت بسته‌ای مشکن

به بد عهدی مگردان شهره‌ای پیمان شکن خود را

۵

در آغوش خیالت می‌طپم حالم چسان باشد

اگر بینم در آغوش تو ای نازک بدن خود را

۶

ورم صد جامه بر تن چون کنم شبهای تنهائی

تصور با تو در یک بستر ای گل پیرهن خود را

۷

کنم چون محتشم طوطی زبانیها اگر بینم

بگرد شکرستان تو ای شیرین دهن خود را

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سفید
۱۴۰۲/۰۴/۱۷ - ۰۰:۳۳:۰۰
  به من عهدی که در عهد از محبت بسته‌ای مشکن...