
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۱۴۱
۱
عمرها فکر وصال تو عبث بود عبث
عشقبازی به خیال تو عبث بود عبث
۲
سالها قطره زدن مور ضعیفی چو مرا
در پی دانهٔ خال تو عبث بود عبث
۳
از تو هرگز چو سرافراز به سنگی نشدیم
میوهٔ جستن ز نهال تو عبث بود عبث
۴
بیلبت تشنه چو مردیم شکیبائی ما
در تمنای زلال تو عبث بود عبث
۵
پر برآتش زدن مرغ دل ما ز وفا
بر سر شمع جمال تو عبث بود عبث
۶
به جوابی هم ازو چون نرسیدی ای دل
زان غلط بخش سئوال تو عبث بود عبث
۷
محتشم فکر من اندر طلب او همه عمر
چون خیالات محال تو عبث بود عبث
تصاویر و صوت

نظرات