محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۱۴۲

۱

دادم از دست برون دامن دلبر به عبث

به گمانهای غلط رفتم از آن در به عبث

۲

چهرهٔ عصمت او یافت تغییر به دروغ

مشرب عشرت من گشت مکدر به عبث

۳

تیره گشت آینهٔ پاکی آن مه به خلاف

شد سیه روز من سوخته اختر به عبث

۴

بود در قبضهٔ تسخیر من اقلیم وصال

ناکهان باختم آن ملک مسخر به عبث

۵

وصل هر نقد که در دامن امیدم ریخت

من بی صرفه تلف ساختم اکثر به عبث

۶

جامهٔ هجر که بر قامت صبر است دراز

بر قد خویش بریدم من ابتر به عبث

۷

محتشم گر نشد آشفته دماغت ز جنون

به چه دادی ز کف آن زلف معنبر به عبث

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امیرحسین مطلق
۱۳۹۵/۱۱/۱۵ - ۰۷:۱۹:۰۰
در بیت دوم «تغیر» (بر وزن تفکر) درست است نه «تغییر» (بر وزن تکبیر)