محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۱۴۹

۱

زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح

دلت مباد به تیر دعای من مجروح

۲

عجب مدان که به تیر دعا شود دل سنگ

ز شست خاطر ناوک گشای من مجروح

۳

شکست شیشهٔ دل در کفش که می‌خواهد

به شیشه ریزه آزار پای من مجروح

۴

ز خاک تربت من گل دمید و هست هنوز

ز خار گلی داغهای من مجروح

۵

جراحت دل ریشم ازین قیاس کنید

که هست صد دل بی‌غم برای من مجروح

۶

دلم ز سوزن الماس درد خون شد و گشت

درون هم از دل الماس سای من مجروح

۷

شد از دم تو مسیحا نفس دل مرده

دواپذیر و دل بی‌دوای من مجروح

۸

خدنگ هجر تو زود از کمان حادثه جست

ز ما سوا نشد و ماسوای من مجروح

۹

نماند محتشم از دوستان دلی که نشد

ز سوز گریه بر های‌های من مجروح

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۲ (شامل دیوان های شبابیه، صبائیه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۱۰۸

نظرات