
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۱۷۰
۱
سبک جولان سمندی کان پری در زیر ران دارد
به رو بسیار میلرزم که باری بس گران دارد
۲
من سر گشتهٔ بی دست و پا گرچه عنانش را
به میلش میکشم از یک طرف نازش عنان دارد
۳
خدنگی کز شکاری کرده دشت عشق را خالی
هنوز از ناز ترک غمزهٔ او در کمان دارد
۴
ندارد جز هوای برّ مجنون محمل لیلی
زمام ناقه محمل کش اما ساربان دارد
۵
چه بودی گر نبودی پایبست تربیت چندین
سبک پرواز شاهینی که قصد مرغ جان دارد
۶
تو هستی یوسف اما نیست یعقوب تو معصومی
که از آسیب گرگت زاری او در امان دارد
۷
به کذبت تا نگردد جامهٔ معصومی آلوده
حذر کن خاصه از گرگی که سیمای شبان دارد
۸
ز جام حسن حالا سر خوشی اما نمیدانی
که این رطل گران در پی خمار بیکران دارد
۹
از آن آتش زبان دیگر چه داری محتشم در دل
مگر تا عاشق از وی سر دل اندر زبان دارد
تصاویر و صوت

نظرات