
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۱۸۴
۱
جدائی تو هلاکم ز اشتیاق تو کرد
تو با من آن چه نکردی غم فراق تو کرد
۲
به مرگ تلخ شود کام ناصحی که چنین
شراب صحبت ما تلخ در مذاق تو کرد
۳
ز عمر بر نخورد آن که قصد خرمن ما
به تیز ساختن آتش نفاق تو کرد
۴
اجل که بی مددی قتل این و آن کردی
چو وقت کار من آمد به اتفاق تو کرد
۵
فغان که هر که به نامحرمی مثل گردید
فلک به رغم منش محرم وثاق تو کرد
۶
شبانه هر که به بزمی فتاد و رفت فرو
صباح سر به در از غرفة رواق تو کرد
۷
ز خود هلاکتری دید و سینه چاکتری
به هر که محتشم اظهار اشتیاق تو کرد
تصاویر و صوت

نظرات