
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۱۹۲
۱
خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد
گشاده روی سحرگه ز خواب برخیزد
۲
علیالصباح نشیند چو مه به مجلس می
شبانه با رخ چون آفتاب برخیزد
۳
ز تاب می گل رویش چنان برافروزد
که سنبل سر زلفش ز تاب برخیزد
۴
بیاد آن مه خرگه نشین چو بارم اشگ
به شکل خوی که از آن صد حباب برخیزد
۵
شبی بود که چو از خواب دیده بگشایم
به دیدهام تو نشینی و خواب برخیزد
۶
بهر زمین که خرامی چو آهوی مشگین
ز خاک رایحه مشگ ناب برخیزد
۷
چو محتشم ز دل گرم اگر برآرم آه
ز دود آن همه بوی کباب برخیزد
تصاویر و صوت

نظرات
سیمین