محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۱۹۷

۱

زخم او یکبارگی امروز بر جان می‌رسد

چاک جیب نیم چاک من به دامان می‌رسد

۲

تیر پر کش کشتهٔ او کو که ریزم بر جگر

دوش مشکل می‌رسید امروز آسان می‌رسد

۳

بود در تسخیر بیداری من دی با محال

آن محال امروز پنداری به امکان می‌رسد

۴

گر کند آهنگ شوخی یکدم دیگر چو نی

ناله‌های نیم آهنگم به افغان می‌رسد

۵

دوش چشم کافرش دستی چو بر دینم نیافت

چشم زخمی بی شک امروزم به ایمان می‌رسد

۶

چشمم آرامیده دریائیست لیک از موج عشق

کار این دریا دم دیگر به طوفان می‌رسد

۷

شرح تیزیهای مژگانش چه پرسی محتشم

حالت این نیشتر چون بر رگ جان می‌رسد

تصاویر و صوت

نظرات