
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۰۳
۱
هر خون که از درون ز دل مبتلا چکد
جوشد ز سوز سینه و از چشم ما چکد
۲
گردد چو آه صاعقهانگیز ما بلند
زان ابر فتنه تفرقه باد بلا چکد
۳
از شیشهای چرخ به دور تو بیوفا
در جام عاشقان همه زهر جفا چکد
۴
آتش ز گل گلاب چکد این چه نازکیست
کز گرمی نگه ز تو آب حیا چکد
۵
من با تو گرم عشق و دل خونچکان کباب
تا بی تو زین کباب چه خونابهها چکد
۶
باشد به قتل خلق اشارت چو زهر قهر
از گوشههای ابروی آن بیوفا چکد
۷
اعجاز حسن بین که مسیحا دم مرا
از لعل آتشین همه آب بقا چکد
۸
در عرض درد ریختن آبرو خطاست
گیرم ز ابردست طبیبان دوا چکد
۹
مگشای لب به عرض تمنا چو محتشم
آب حیات اگر ز کف اغنیا چکد
تصاویر و صوت

نظرات