محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۲۱۵

۱

یک دلان خوش دلی از فتح سلطان یافتند

دشمنان سر باختند و دوستان جان یافتند

۲

مژده را شد بال و پر پیدا که موران ضعیف

قوت عنقا ز تشریف سلیمان یافتند

۳

رنج بیماران مرفوع الطمع را باد برد

کز مسیحا نسخهٔ پر فیض درمان یافتند

۴

ز آفتاب فتنه گشتند ایمن از دوران که باز

خویش را در سایه دارای دوران یافتند

۵

دست سلطان را قوی کردند ارباب دعا

فتنه را با ملک چون دست و گریبان یافتند

۶

کرد بی زحمت در انگشت سلیمان دست غیب

در سواد ملک آن خاتم که دیوان یافتند

۷

مرغ اقبالی که دیر از ناز می‌آمد فرود

آخر از نصرت تو را بر بام ایوان یافتند

۸

بر زمین بارند آمین بس که اهل آسمان

محتشم را بهر این دولت دعا خوان یافتند

تصاویر و صوت

نظرات