محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۲۲۰

۱

بلا به من که ندارم غم بقا چکند

کسی که دم ز فنا زد باو بلا چکند

۲

نشانده بر سر من بهر قتل خلقی را

من ایستاده که آن شوخ بی‌وفا چکند

۳

به قتل ما شده گرم و کشیده تیغ چو آب

میان آتش و آبیم تا خدا چکند

۴

کشی به جورم و گوئی که خونبهای تو چیست

شهید خنجر تو با جان مبتلا چکند

۵

به دست عشق تو دادم دل و نمی‌دانم

که داغ هجر تو با جان مبتلا چکند

۶

چو آشنای تو شد دل ز من برید آری

تو را کسی که به دست آورد مرا چکند

۷

دوای عشق تو صبر است و محتشم را نیست

تو خود بگو که به این درد بی دوا چکند

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۲ (شامل دیوان های شبابیه، صبائیه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۱۴۲

نظرات