محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۲۲۱

۱

گر بر من آرمیده سمندش گذر کند

او صد هزار تندی ازین رهگذر کند

۲

زان لعل اگر دهد همه دشنام آن نگار

صد بار از مضایقه خونم جگر کند

۳

چشمش چو کار من به نخستین نگاه ساخت

نگذاشت غمزه‌اش که نگاه دگر کند

۴

دی گرمیش به غیر نه از روی قهر بود

افروخت آتشی که مرا گرمتر کند

۵

پیکان او ز سینه من می‌کشد طبیب

کو باده اجل که مرا بی خبر کند

۶

آواره‌ای کجاست که در کوی عاشقی

با خاک ره نشیند و با ما به سر کند

۷

گر جان کشی به کین ز تن محتشم برون

باور مکن که مهر تو از دل به در کند

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۲ (شامل دیوان های شبابیه، صبائیه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۳۶۶

نظرات