
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۳۱
۱
آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند
آیند و خاک کشتهٔ تیغ تو بو کنند
۲
یک دم اگر ستم نکنی میرم از الم
بیچاره آن کسان که به لطف تو خو کنند
۳
ای دل رسی چه بر در بیتالحرام وصل
کاری مکن که بر رخ ما در فرو کنند
۴
کو صبر با دو چشم نظر باز خویش را
تگزارم از حسد که نگاهی درو کنند
۵
ساقی مزن به زهد فروشان صلای می
زین قوم بدنماست که کاری نکو کنند
۶
از روی زاهدان نرود گرد تیرگی
صد بار اگر به چشمه کوثر وضو کنند
۷
پویندگان خلد برین را خبر کنید
تا همچو محتشم به خرابات رو کنند
نظرات