
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۵۶
۱
آن مه که صورتش ز مقابل نمیرود
از دیده گرچه میرود از دل نمیرود
۲
زور کمند جذبه من بین که ناقهاش
بسیار دست و پا زد و محمل نمیرود
۳
حاضر کنید توسن او کز سرشک من
ره پر گلست و ناقه درین گل نمیرود
۴
طور من آن یگانه نمیآورد به یاد
تا با رفیق تو دو سه منزل نمیرود
۵
مجنون صفت رمیده ز شهرم دل آنچنان
کش میکشند اگر به سلاسل نمیرود
۶
تیغ اجل سزاست تن کاهل مرا
کاندر قفای آن بت قاتل نمیرود
۷
در بحر عشق محتشم از جان طمع ببر
کاین زورق شکسته به ساحل نمیرود
تصاویر و صوت

نظرات