محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۲۶۹

۱

قضا از آسمان هرگه در بیداد بگشاید

زمین بر من زبان بهر مبارک باد بگشاید

۲

به خاک از رشحهٔ خون نقش شیرین آید ولیلی

رگ فرهاد و مجنون را اگر فصاد بگشاید

۳

خط پرویز را از عشق خود در وادی شیرین

که هر جا مشکلی در ره بود فرهاد بگشاید

۴

زبان عجز بگشاید که ای شاه جفا پیشه

کز استیلا کمین بر صید و خود صیاد بگشاید

۵

قضا پیش از محل تیر بلائی گر کند پرکش

نگهدارد که روزی بر من ناشاد بگشاید

۶

در حرمان که دارد صبر دخلی در گشاد آن

کلیدش هست چون بر گشته بیداد بگشاید

۷

گره از تار زلفش محتشم نتوان گشود اما

اگر توفیق باشد کور مادرزاد بگشاید

تصاویر و صوت

نظرات