
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۷۹
۱
عرق از برگ گل انگیختنش را نگرید
آب و آتش بهم آمیختنش را نگرید
۲
دامن افشاندن و برخاستنش را بینید
ساغر افکندن و می ریختنش را نگرید
۳
همچو طفلی که دهد بازی مرغان حریص
دام به نهادن و بگریختنش را نگرید
۴
گرچه میگویم و غیرت به دهان میزندم
کوه سیم از کمر آویختنش را نگرید
۵
جان دیوانهٔ من میرود اینک بیرون
از بدن رابطه به گسیختنش را نگرید
۶
محتشم اشک ز چشم آه ز دل کرده رها
فتنه از بحر و بر انگیختنش را نگرید
تصاویر و صوت

نظرات