
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۸۰
۱
قاصد رساند مژده که جانان ما رسید
ای درد وای بر تو که درمان ما رسید
۲
خوش وداع دیده کن ای اشک کز سفر
سیلاب بند دیدهٔ گریان ما رسید
۳
زین پس به سوز ای تب غم کز دیار وصل
تسکین ده حرارت هجران ما رسید
۴
ای کنج غم تو کنج دگر اختیار کن
کاباد ساز کلبهٔ ویران ما رسید
۵
ای مژده بر تو مژده به بازار شوق بر
کان نورسیده میوهٔ بستان ما رسید
۶
روی غریب ساختی ای داغ دل که زود
مرهم نه جراحت پنهان ما رسید
۷
تابی عجب ز دست فلک خورد محتشم
دست فراق چون به گریبان ما رسید
تصاویر و صوت

نظرات