
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۸۷
۱
ای شربت جفای تو هم تلخ و هم لذیذ
خصمانه حرفهای تو هم تلخ و هم لذیذ
۲
رد جام عشوه ریخته میها به زهر چشم
چشم غضب نمای تو هم تلخ و هم لذیذ
۳
صلح و حیات و مرگ بهم دادهای که هست
وقت غضب ادای تو هم تلخ و هم لذیذ
۴
دی زهر و انگبین بهم آمیختی که بود
دشنام جان فزای تو هم تلخ و هم لذیذ
۵
ای دل ز خشم و صلح به آن لب سپرده یار
صد شربت از برای تو هم تلخ و هم لذیذ
۶
امشب دهنده می و نقلی که صد اداست
با لعل دلگشای تو هم تلخ و هم لذیذ
۷
در عشق کس نداد شرابی به محتشم
از ماسوا سوای تو هم تلخ و هم لذیذ
تصاویر و صوت


نظرات