محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۳

۱

من از رغم غزالی شهسواری کرده‌ام پیدا

شکاری کرده‌ام گم جان شکاری کرده‌ام پیدا

۲

زلیخا طلعتی را رانده‌ام از شهر بند دل

به مصر دلبری یوسف عذاری کرده‌ام پیدا

۳

زمام ناقه محمل نشینی داده‌ام از کف

بجای او بت توسن سواری کرده‌ام پیدا

۴

ز سفته گوهری بگسسته‌ام سر رشتهٔ صحبت

در ناسفته گوهر نثاری کرده‌ام پیدا

۵

مهی زرین عصا به چون هلال از چشمم افتاده

بلند اختر سواری تاجداری کرده‌ام پیدا

۶

کمند مهر گیسو تابداری رفته از دستم

ز سودا قید کاکل مشگباری کرده‌ام پیدا

۷

گر از شیرین لبان حوری نژادی گشته از من گم

ز خوبان خسرو عالی تباری کرده‌ام پیدا

۸

دل از دست نگارینی به زور آورده‌ام بیرون

ز ترکان سمن ساعد نگاری کرده‌ام پیدا

۹

درین ره محتشم گر نقد قلبی رفته از دستم

زر نوسکه کامل عیاری کرده‌ام پیدا

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۲ (شامل دیوان های شبابیه، صبائیه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۲۹۸

نظرات

user_image
شاعری خسته
۱۳۹۶/۱۲/۱۷ - ۱۶:۵۷:۰۳
بخشی از مقاله سبک واسوخت در شعرفارسی به قلم دکتر محمود فتوحی رودمعجنی:طرد زن و عشق به مذکرتجربة رویگردانی از معشوق زن و دلبستن به معشوق مرد را محتشم در نخستین غـزلدیوان شبابیه (ص 1111 (به روشنی بیان کرده است. در این غزل شاعر معشوقی را به زوراز دل رانده که صفات خاص زنانه دارد؛ ماننـد غـزال، زلیخـا، شـیرین، ناقـهنشـین، مـهزرینعصابه (سربند، پیچهبند زرین)، حور، تابدارگیسو، نگاریندست. این معشوق که از چشمشاعر افتاده زن است. شاعر به زور دل از دست او بیرون آورده و در عنـاد بـا او معشـوقتازهای پیـدا کـرده کـه مـذکر اسـت و اوصـافش عبـارتانـد از: شهسـوار، یوسـفعـذار،توسنسوار، سوار تاجدار، کاکلدار، خسرو عالیتبار، ترک سمنساعد.دلایلی که برای رویگردانی عاشق برشمردیم و مضمونهای شکایت، اعراض، خشـونت،تهدید، نفرین و طرد و... در شعر واسوخت حاکی از رفتار واقعی و طبیعی شاعران واسوختدر تعاملات عاطفی با دیگران است. چنین رفتارهایی با طبیعت انسـانی و واقعیـت حـالاتعادی و معمولی آدمیان سازگارتر اسـت از آنچـه در سـخن شـاعران پـیش از قـرن دهـمشبـهقــاره 23میبینیم. در عشق سعدی و امیرخسرو که رنگی از وقوع دارد، عاشق، فانی در عشق اسـتو هویت و ارادة او در عشق محو شده اسـت. دلیـل برجسـتگی شـعر واسـوخت در همـینرفتارهای عادی و طبیعی عاشقان و فاصلهگیری از سنت شعر تغزلی فارسی است.