محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۳۳۲

۱

ز دل دودی بلند آویخته زلف نگون‌سارش

خدا گرداندم یارب، بلاگردان هر تارش

۲

ز هر چشمی به حسرت می‌گشاید از پی آن گل

بهر گامی که بر می‌دارد از جا، نخل گل بارش

۳

به سر ننهاده کج، تاج سیاه آن تُرک آتش خو

که از آهم به یک سو رفته دود شمع رخسارش

۴

به گلشن حسرت قدش، رود از نخل بر گلشن

به نخل خشک آموزد خرامش سحر رفتارش

۵

ز بیم غیر می‌گوید سخن در زیر لب با من

من حیران بمیرم پیش لب یا پیش رخسارش

۶

چه‌سان گنجانم اندر شوق، ذوق لطف دلداری

که از جان خوش تر آید بر دل آزاده آزارش

۷

بسی نازک فتاده جامهٔ معصومی آن گل

خدا یارب نگهدارد ز دامن گیری خارش

۸

ز زلفش محتشم را آن چنان بندیست در گردن

که گر سر می‌کشد از وی به مردن می‌رسد کارش

تصاویر و صوت

هفت دیوان محتشم کاشانی ـ ج ۲ (شامل دیوان های شبابیه، صبائیه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات) به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری - علی بن احمد محتشم کاشانی - تصویر ۴۰۲
دیوان مولانا محتشم کاشانی (شامل رساله جلالیه، نقل عشاق، قصاید، غزلیات، مناقب، مراثی، قطعات، رباعیات، مثنویات) به کوشش مهرعلی گرگانی - محتشم کاشانی - تصویر ۴۳۵

نظرات